هم دردی

ساخت وبلاگ

سلام ...ممنون از اینکه رفقای قدیمی ...رفقایی که از جریان من و نفس این وبلاگ اطلاع داشتن. یا اطلاع هم نداشته باشن .میفهمن که همه ی شور و شوق و عشقی که تو اینجا و دلهامون جریان داشت ازبین رفته.مخصوصا از دوست بزرگ و عزیزم سمانه خانوم روانشناس محترم که با نظراتش امیدوارترم میکنه ...من نفهمیدم از کجا اومدیم و به کجا رسیدیم...ولی خوب میدونم که رشته های دلم با نفسهای اون گره خورده...هرچند که تاسف خوردن.خوب نیست .ولی تو نمیتونی جلوی هجمه های خاطرات از دست رفته ایی که هزار بار توی ذهنت .مرور کردی رو بگیری و فراموش کنی.بعیده اصلا کسی باتمام وجودش کسیو دوسداشته باشه وبتونه راحت فراموشش کنه...چنتا سوال هست توی ذهن من.که جوابش رو هنوز نفهمیدم. من تمام تلاشمو کردم.ولی یجای کار همیشه میلنگید اونم..وسواس های عاطفی.یجای کار خیلی بیشتر لنگ میزد اونم فاصله ها بود.یه جای کار خیلی ساده میشد حل بشه.ولی ما سختش کردیم.برگشتیم به گذشته.جبرانش کنیم اما دلهای بیقرار یاری نکرد 

دارم به امید خدا یه سرگذشت از این ماجرای خیلی شیرین مینویسم.به اسم قاصدکه...دوسدارم ادامه ی اسمشو ...نفس این وبلاگ انتخاب کنه...دوسدارم تموم خاطرات رو از اول مرور کنم .وبرای هر لحظه ایی که داشتم باهاش اشک بریزم...

شنیدید تاحالا که میگن داشتم یه متنی رو مینوشتم اشکم همراهی میکرد...هه.این اشکا بگو از تو بیشتر همراهیم کردن دیونه.می نویسمش.ولی دوسدارم همراهیم کنی .حداقل با اشعاری که میشه مضمون و حرف دلت رو انتقال بده .منتظر نظرت هستم.

n@f@s

کبوتربقیع:^:وبلاگ امیر احمدپور...
ما را در سایت کبوتربقیع:^:وبلاگ امیر احمدپور دنبال می کنید

برچسب : هم دردی,هم دردی هم درمان,هم دردی و هم درمان,همدردی با کودکان فلسطینی,چت همدردی,هم دردي,سایت هم دردی,تو هم دردی,متن همدردی,ابراز همدردی, نویسنده : amir-aya بازدید : 448 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 22:06